غزلی از عطار نیشابوری
برخاست شوری در جهان از زلف شورانگیز تو،
بس خون که از دلها بریخت آن غمزهی خونریز تو
ای زلفت از نیرنگ و فن کرده مرا بیخویشتن
شد خون چشمم چشمهزن از چشم رنگآمیز تو
در راه تو از سرکشان نی یاد مانده نی نشان
چون کس نماند اندر جهان تا کِی بود خونریز تو
شد بی تو ای شمع چگل دیوانگی بر من سجل
از حد گذشت ای جان و دل درد من و پرهیز تو
آنها که مردان رهند از شوق تو جان میدهند
شیران همه گردن نهند از بیم دست آویز تو
از شوق روی چون مهت گردنکشان درگهت
چون مرغ بسمل در رهت مست از خط نوخیز تو
بی روی تو ای دل گسل درماندهی پایی به گل
عطار شد شوریده دل از چشم شورانگیز تو
@persianbooks got you a $8.96 (4.0%) @minnowbooster upgoat, nice! (Image: pixabay.com)
Want a boost? Click here to read more about @minnowbooster!
Congratulations @persianbooks! You have completed some achievement on Steemit and have been rewarded with new badge(s) :
Award for the number of upvotes
Click on any badge to view your own Board of Honor on SteemitBoard.
For more information about SteemitBoard, click here
If you no longer want to receive notifications, reply to this comment with the word
STOP